در قرآن مىخوانيم: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، مراقب خويش باشيد، هنگامى كه شما هدايتيافتيد، گمراهى كسانى كه گمراه شدهاند به شما زيانى نخواهد رساند، بازگشت همه شما به سوى خداست و شما را از آنچه انجام مىداديد آگاه مىسازد.» آيا اين آيه با اصل «امر به معروف و نهى از منكر» منافات دارد؟ «جبير بن نفيل» مىگويد: در ميان جمعى از ياران پيامبر اكرم (ص) نشسته بودم و از همه كم سن و سالتر بودم، صحبت از امر به معروف و نهى از منكر بود كه من با تمسك به اين آيه خواستم ضرورت امر به معروف و نهى از منكر را زير سؤال ببرم كه همگى يك صدا مرا سرزنش كردند و گفتند: آيهاى از قرآن را بدون اينكه به معنايش پى ببرى، از بقيه جدا كردهاى؟!» آرى! آيه فوق مربوط به شرائطى است كه امر به معروف و نهى از منكر كارساز نيست و تاثيرى ندارد، در اين مواقع است كه انسان نبايد نگران گردد، زيرا وظيفه خويش را در حد مقدورش انجام داده و گمراهى آنها به وى زيانى نخواهد رسانيد. پيامبر اكرم (ص) در باره آيه فوق، فرمود: «امر به معروف و نهى از منكر كنيد، اما هنگامى كه ديديد مردم دنيا را مقدم كردهاند و بخل و هوى و هوس برآنها حاكم گشته و هركس تنها به راى خويش عمل مىكند، (و به راى آمرين به معروف و ناهين از منكر وقعى نمىنهند.) به خويش بپردازيد و عوام را رها كنيد.»
گاه مىشود كه يك كلمه، دنيايى از مفاهيم را در خود جمع مىكند و گوينده با آن يك كلمه، دريايى از معارف را به ديگرى منتقل مىنمايد، در مورد قرآن چنين ادعايى، گزاف نخواهد بود چرا كه كلمات و حروف آن از جانب حكيم على الاطلاق، صادر شده است، با تمام اينها برخى از سورهها ويژگيهاى ممتازى دارند، از جمله، «سوره توحيد» است كه مطالبى ژرف پيرامون خداوند متعال دارد، و از آنجا كه اگر كل قرآن را در سه بخش (مبدا، معاد و آنچه ميان اين دو مىباشد.) تقسيم كنيم، چكيده معارف مربوط به مبداء متعال در اين سوره، متجلى گشته، لذا پيامبر اكرم (ص) آن سوره را برابر با 13 قرآن دانسته و خطاب به اصحاب خويش چنين مىفرمود: «آيا از خواندن يك سوم قرآن در يك شب، عاجزيد؟» يكى از حضار عرضه داشت: «اى رسول خدا! چه كسى توانايى آن را دارد؟» پيامبر (ص) فرمود: «سوره "قل هو الله" را بخوانيد.»
انس با قرآن و تلاوت آميخته با فهم معانى و مفاهيم آن، انسان را در آسمان معرفت الهى به پرواز درمىآورد و با ملائكه هم سنخ مىكند و ملكوتيان به او عشق مىورزند، افزون بر اين برخى سورههاى قرآن خواص ويژهاى نيز به همراه دارند، از جمله در روايتى كه امام صادق (ع) نقل فرموده است چنين مىخوانيم: «پس از آنكه رسول خدا (ص) بر جنازه «سعد بن معاذ» نماز گزارد، فرمود: هفتاد هزار فرشته كه در ميان آنها جبرئيل نيز بود بر جنازه او نماز گزاردند. من از جبرئيل علت اين احترام ملائكه را پرسيدم و او گفت: بخاطر اينكه او در همه حالات: در نشستن، ايستادن، سواره بودن، پياده روى و رفت و آمد "قل هو الله احد" را تلاوت مىكرد.»
در قرآن مىخوانيم: «ويل لكل همزة لمزة» (واى بر هر عيبجوى مسخرهكنندهاى!) در حديثى از پيامبر اكرم (ص) مىخوانيم: «در شب معراج گروهى از اهل دوزخ را ديدم كه گوشت از پهلويشان مىچيدند و به آنها مىخوراندند، از جبرئيل در باره اينها پرسيدم: گفت: اينها گروهى از امت تو هستند كه كارشان، عيبجويى و تمسخر بود.» در باره «همزه» گفته شده كه از ماده «همز» به معناى «شكستن» مىباشد، و عيبجويان در حقيقت در پى شكستن شخصيت ديگران هستند. در باره عيبجويان پيامبر اكرم (ص) در حديثى، چنين فرموده: «آيا شما را از شريرترين مردم آگاه نسازم؟» گفتند: «آرى، اى رسول خدا!» فرمود: «آنها كه بسيار سخن چينى مىكنند و آنها كه در ميان دوستان، جدايى مىافكنند و آنها كه براى افرادپاك، عيب مىتراشند.» و بالاخره در مورد كسانى كه به ديگران بىاحترامى مىكنند فرمود: (اذل الناس من اءهان الناس) «ذليلترين مردم، كسى است كه به مردم اهانت كند.»
قرآن در باره كسانى كه براى رياكارى اموالى را در «امور خير» صرف مىكردند و منت مىگذاشتند مىفرمايد: «ا يحسب ان لم يره احد» (آيا گمان مىكند كه كسى او را نديده (و از نيت او آگاه نمىباشد)؟) آرى، خدا مىداند كه اينان چگونه و از چه راهى مال به دست آورده و در چه راهى و با چه نيتى صرف كردهاند. پيامبر اكرم (ص) نيز فرمودهاند: «در قيامت هيچ بندهاى گام نمىنهد، مگر آنكه از وى در باره چهار چيز، سئوال گردد: 1- از عمرش، كه در چه راهى آن را سپرى كرده. 2- از مالش، كه از چه راهى بدست آورده، و در چه راهى مصرف نموده. 3- از عملش، كه چه كارهايى انجام داده. 4- از محبت ما اهل بيت (عليهم السلام).
در قرآن مىخوانيم: «فاما اليتيم فلا تقهر» (... پس يتيم را تحقير مكن.) پيامبر اكرم (ص) مىفرمايد: «هنگامى كه يتيم اشك ريزد، عرش خدا به لرزه در آيد.» خداوند به فرشتگان مىفرمايد: «اى ملائكه من! چه كسى اين يتيم را كه پدرش در خاك جاى گرفته، گريان نموده؟» ملائكه مىگويند: «پروردگارا! تو آگاهترى.» خداوند مىفرمايد: «اى ملائكه من! شما را گواه مىگيرم كه هركس گريهاش را خاموش و قلبش را شاد سازد، در روز قيامت او را شاد خواهم كرد.» در حديث ديگرى از يكى از ياران پيامبر (ص) چنين نقل شده: «ما خدمت رسول خدا (ص) نشسته بوديم، پسركى نزد وى آمد و چنين گفت: «كودكى يتيم هستم با خواهرى يتيم و مادرى بيوه. از آنچه خدا به تو اطعام كرده به ما اطعام كن، تا خداوند از آنچه نزد اوستبحدى به توارزانى كند كه خشنود گردى.» پيامبر (ص) فرمود: اى پسر! چه زيبا سخن گفتى! سپس رو به «بلال» كرده، فرمود: «برو و از آنچه نزد ماست، بياور.» بلال بيست و يك خرما با خود آورد، پيامبر (ص) فرمود: «هفت دانه براى تو. هفت دانه براى خواهر و هفت دانه براى مادرت.» «معاذ بن جبل» برخاست و دستى بر سركودك كشيد و گفت: «خداوند يتيمى تو را جبران كند و تو را جانشين نيكوكارى براى پدرت قرار دهد.» پيامبر به معاذ فرمود: از اين كار، چه هدفى داشتى؟» گفت: «محبت و رحمت.» پيامبر فرمود: «هر يك از شما كه عهده دار سرپرستى يتيمى گردد و حق آن را ادا كند و دستبر سر وىكشد، خداوند به عدد هر موئى، حسنهاى براى او مىنويسد و به هر موئى، سيئهاى از او محو كند و به هرموئى، درجهاى به او عطا نمايد.»
در قرآن مىخوانيم: «از اموال آنها صدقه (زكات) بگير تا به وسيله آن، آنها را پاكسازى و پرورش دهى...» «آيا نمىدانند كه تنها خداوند است كه توبه بندگانش را مىپذيرد و صدقات را مىگيرد؟!» زكات (كه از آن در آيات فوق به «صدقه» تعبير شده است.) يكى از احكام مهم اسلامى است كه داراى فلسفه اخلاقى، اجتماعى، روانى و غيره مىباشد. انسان را از پستيها و بخل، پاك مىكند. و درختسخاوت و توجه به ديگران را آبيارى مىنمايد و فاصلههاى طبقاتى مرتفع مىگردد و سبب پيشرفت جامعه اسلامى خواهد گشت. جالب اين است كه در آيه فوق، گيرنده صدقات (زكات)، خدا معرفى شده است. اين تعبير يكى از لطيفترين تعبيراتى است كه شكوه و عظمت زكات را بيان مىدارد. لذا افراد نبايد به كسى كه فقير استبا ديده تحقير بنگرند و با دادن زكات، شخصيت آنها را درهم شكنند بلكه با اين نگرش كه در واقع، خدا گيرنده زكات استبا حالتخضوع، تواضع و ادب زكات را پرداخت نمايند. پيامبر اكرم (ص) مىفرمايد: «هيچ كس از شما صدقهاى از كسب حلال و پاكيزه نمىپردازد. كه خداوند جز مال پاكيزه را نمىپذيرد. مگر اينكه خداوند با دست راستخويش آن را مىگيرد، حتى اگر يك دانه خرما باشد، سپس در دستخدا نمو و رشد مىكند تا از كوه هم بزرگتر مىگردد.» در حديث ديگرى، پيامبر اكرم (ص) مىفرمايد: «صدقه پيش از آنكه در دست نيازمند قرار بگيرد، به دستخدا مىرسد.»